امام دلها جانش فدا شد
مهدی زهرا صاحب عزا شد
گویم از جانم با دلی پر آه
یا ولیَ الله آجَرَکَ الله
آه و واویلا...
چشم دو عالَم گرید ازین غم
زهرا بنالد با قامت خم
سوزم از داغ شررت مادر
پاره پاره شد جگرت مادر
آه و واویلا...
چشمش میانِ آن حُجره تر بود
گویا به یادِ دیوار و در بود
یاد آن دم که دل غمین افتاد
مادرش زهرا بر زمین افتاد
آه و واویلا...
گرچه به قلب صد چاک رفته
جسم شریفت در خاک رفته
دل بسوزد با ناله و با آه
مانده یک پیکر بین قربانگاه
ای حسین جانم...
جز سوز و درد و مِحَن ندارد
عزیز زهرا کفن ندارد
جان آلُ الله آمده بر لب
وامصیب از ناله زینب
آه و واویلا...
- یکشنبه
- 6
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:9
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
فیض