گاه ماندم در تحير،گاه در سردرگمي
بسكه از عشق ات نوشته شيخ عباس قمي
دائمأ از مصر يوسف را به مشهد ميكشد
آن دو چشم دلربا و آن جمال گندمي
هم شدي حج فقيران،هم پناه بي كسان
هم شدي رب كرم،هم قبله گاه هفتمي
حاجتم را گفته ام با پنجره فولاد تو
صحن سقاخانه شد،دارالشفاي مردمي
حضرت شمس الشموسي مشتري داري زياد
زعفران قائناتي طعم سوهان قمي
شكر ميگويم خدا را هفت امامي نيستم
شكر ميگويم كه من دارم امام هشتمي
- یکشنبه
- 6
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه