گلدستهها و صحن و سرا جار میزنند
شب تا سحر برای خدا زار میزنند
دیوانهها جنونزده با یك زبان خاص
از جام ثامن الحججی جاز میزنند
پروانههای شهر خدا گرد شمع او
چنگی به چین پرده پندار میزنند
هر شب كبوتران به تمنای یك طواف
چرخی به دور حلقه سرا میزنند
با لحن خود ابالحسنی حرف میزنند
این پردهها كه بر دور دیوار میزنند
نقارههای گنبد مولا رضا غروب
آهنگ حج واجبه انگار میزنند
هزار حنجره فریاد؛ یا رضا مددی
پرم ز ظلمت و بیداد؛ یا رضا مددی
خراب لحظه پرواز گِرد گنبد زرد
دخیل پنجره فولاد؛ یا رضا مددی
شاعر:هاشم رضازاده ورقچی
- سه شنبه
- 28
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 15:49
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه