چند سالشه ، مگه که این
گل پسر ، امام رضا
پا می کشه ، روی زمین
از اثر ، زهر جفا
به سر اومده ، لحظه ی آخرش
می بینه کنیزا ، رو بالا سرش
دارن می زنن کف ، به دور و برش
جواد الائمه (۲)
منتظره ، اومدن
مادرشه ، از مدینه
آرزوشه ، این لحظه ها
که مادرش ، رو ببینه
روی خاک غم ، دست و پا می زنه
داره مادرش رو ، صدا می زنه
آتیش بر دل ، ماسوا می زنه
جواد الائمه (۲)
جلو چشا ، ی مادرش
تو حجره هی ، می کشه آه
یه بار دیگه دل ما رو
کشید میون قتلگاه
تن پاکش اون روز که می شد کفن
شدم روضه خونِ یه بی پیروهن
همون شاه زخمی و عریان بدن
جواد الائمه (۲)
- جمعه
- 11
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 9:25
- نوشته شده توسط
- شاهد
- شاعر:
-
اصغر چرمی
ارسال دیدگاه