• جمعه 2 آذر 03


در شهادت حضرت امام جواد علیه السلام -(بنگر جفای این فلکِ کج نهاد را )

732

بنگر جفای این فلکِ کج نهاد را 
مظلوم عصر کرد امام جواد را 
کردش نصیب یک زن بی مهر و عاطفت 
بود ام فضل نام به نسل فساد را 
مسموم کرد شوهر خود را زراه کین 
پرورده بود بس بدل خود عناد را 
آتش گرفت رآتش زهر ستم دلش 
ببرید از حیات بنفس اعتماد را 
پیچید هم چو مار گزیده به خویشتن 
آهسته می کشید زدل آه و داد را 
میدید در يسار و يمين بانگاه خود 
همرنگ تیره شامگه و بامداد را 
از پای تابسر بدنش تب گرفته بود 
میداد زجر تشنگی آن مرد راد را 
باالتماس جرعه آبی طلب نمود 
کمتر کند حرارت سوز زیاد را 
آماده کرد آب یکی از کنیزکان 
آسایش از عطش دهد آن نامراد را 
شد باخبر دوید بسرعت گرفت جام 
زد بر زمین و طعنه زد آن پاکزاد را 
گفتا که باید آن بلب تشنه جان دهد 
بیند بدیده ضابطه این نژاد را 
در یک اتاق بيکس و تنها نهاد و رفت 
آن مبتلای درد و بلیات حاد را 
یا فاطمه بیا جگرم سوخت ناله زد 
مادر ببین من و زن بی اعتقاد را 
جان جهان چو جان به جهان آفرین سپرد 
باجان گزید ساحت رب العباد را 
در خانه ماند پیکر پاکش سه روز و شب 
بنگر امام و حبس گه انفراد را 
بعداً جنازه بر سر بام انتقال يافت 
حزن آوراست شرح غمش قلب شاد را 
زد آفتاب گرم به رغم عدوی شوم 
میخواست عکس جلوه دهد رویداد را 
گوئی که بوی مشک بهشتی جنازه داد 
از شش جهات عطر نشان کرد باد را 
معذورم از پی آمد و توضیح بیشتر 
تا نشنوم زنفس خودم انتقاد را 
يا ثامن الائمه کفن شد جوان تو 
نفرین بر این زمانه و قوم عناد را 
جدت حسین گشت ولی دفن بی کفن 
طی کرد رسم راه شريف جهاد را 
ای حافظی زآل محمد طلب نما 
شام و سحر شفاعت روز معاد را 

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران