• سه شنبه 15 آبان 03

 محمدرضا سروری

آب آور لشکر -(آب آور لشکرم فدا شد)

864

آب آور لشکرم فدا شد
از شانه او علم رها شد
دستان علمدار جدا شد
بر خاک بلا نگون لوا شد
******
ای وای که آب آور لشکـر به زمیـن خورد
بر دیـده‌ی سقّای حرم، نیزه‌ی کین خورد
در روبرویش کوفـه نمی‌شد چو حریفـش
چند ضربه‌ی بی‌فاصله از سمت پسین خورد
از هـر طـرفـی بـارش تـیـر آمـد و امـا
کوبنده‌ترین ضربـه از آن کرده‌کمین خورد
از پشت کمینگـاه تبـری سوی هـوا رفت
پاییـن شد و بر آینـه‌ی روی جبین خورد

ای وای علمـدارم      سقـای دربارم
شد کشته سردارم     میر سپـه دارم

آب آور لشکرم فدا شد
******
مانند همـان ضربـه که در مسجـد کوفـه
بر تـارک زیـبـای امـیـر مومنـیـن خورد
بـاران کمـان آمـد و آئینـه فـرو ریخـت
با بوسه‌ی تیری که به آن مشک وزین خورد
سـوز لـب طفـلان حسیـن در نظـر آمـد
سرنیـزه‌ی خجلـت به یـل امِ‌بنیـن خورد
در آب چه می‌دیـد و به یکبـاره چنان شد
شمشیر عزا در غم این مشک، چنین خورد

ای وای علمـدارم      سقـای دربارم
شد کشته سردارم     میر سپـه دارم

آب آور لشکرم فدا شد
******
در حلـقـه‌ی مـردان جفـاگستـر ظـالـم
شمشیر ستمگـر به یسار و به یمین خورد
شـقّ القـمـری از دل ایـن حـادثـه آمـد
لرزه به همه فرش زمین، عرش برین خورد
کوتـاه شده انـدام یـل حـیــدر کـــرّار
بس نیزه و شمشیـر ستمکـار لعین خورد
زآن ضربه که سیمای ابالفضل به خون شد
پس‌لرزه‌ی آن بر گل رخساره‌ی دین خورد

ای وای علمـدارم      سقـای دربارم
شد کشته سردارم     میر سپـه دارم

آب آور لشکرم فدا شد
******
با شیر زمین‌خورده به یک‌لحظه چه‌ها شد
چـوب و لگـد از جانب بی‌رحم‌ترین خورد
گلبـانـگ أخـا أدرک سقـّا به حـرم رفت
تیـر نگـرانـی به دل شــاه مبیـن خورد
آوار عـزا روی سـر و شانـه فـرو ریخـت
تا داغ بـــرادر به دل زار و حزیـن خورد
در ماتـم جانسـوز بـــرادر چـه‌بگویـم؟
داغی که بر این سروریِ غصّه‌نشین خورد

ای وای علمـدارم      سقـای دربارم
شد کشته سردارم     میر سپـه دارم

آب آور لشکرم فدا شد

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران