بسماللهالرّحمنالرّحیم
همانقَدَرکه ز اهل زمانه مایوسم
امیدوار به الطاف خسرو طوسم
هنوزهمکههنوزاستمثلکودکیام
تمام سال پُر از اشتیاق پابوسم
حواساوهمهجابهمناست؛پسغمنیست
اگر کسی نگذارد محل به افسوسم
مرا صدازده آقا دراینشببهخصوص
دلمخوشاستکهاز؛زائرانِمَخصوصم
منوزیارتِاو؛خواب یاکه بیدارم؟
غلاماینهمه بخشندگیِ مَلمُوسم
همینکهدرحرمششدصدایمنآزاد
چشید طعمِ اجابت؛دعایِ محبوسم
سگِسیاهموخُدّام؛جای سنگ زدن
نموده اند نوازش به بال طاووسم
اگرنفسنکشم در هوای آبی صحن
همانصنوبر بیچارهامکهمیپوسم
مرا ز طعن زَراندوزها کُجا باکیست؟
کهکاسهلیسیاینسُفرهاستقاموسم
به لطف او که اَمینُاَلله ست دور شده
گزند از سر دنیا و دین و ناموسم
- یکشنبه
- 13
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه