الهی کنار تو از پا نیافتم
جلو چشم این بی حیاها نیافتم
چه کردی تو با قلب مجروح بابا
بهم ریخته نظم تنت توی صحرا
یه لشکر شریکن توی کشتن تو
چقد نیزه کاری شده رو تن تو
سرم رو میخوام روی سینه ت بزارم
چقد نیزه از پیکرت در بیارم؟
زخم شمشیرا رو تنت بی شماره
یکی و دوتا نیست بیشتر از هزاره
بلند شو ببین غم تو قلبم نهفته
نزار چشم لشکر به عمه بیافته
- یکشنبه
- 13
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:50
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه