• جمعه 7 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)غم چهارسالگی/ایندم آخر خود دیده چو دریا کردم

783

ایندم آخر خود دیده چو دریا کردم
دائما یاد،ز روی گل طاها کردم

زهر سوزاند تمام بدنم را،اما
یاد از غربت و مظلومی بابا کردم

نرود هیچ زمان از نظرم روز دهم
از تماشای پدر شیون و غوغا کردم

چار ساله به دلم داغ روی داغ ولی
ناله بر بی کسی زینب کبرا کردم

کربلا سخت ولی سخت تر از آن کوفه
چقدر صبر در آن وادی غم ها کردم

تا که در طشت سر جد مرا آوردند
مردم و زنده شدم تا که تماشا کردم

به دلم آنهمه غم بود ولی ابن زیاد
تا که حجام خبر کرد،خدایا کردم

بعد کوفه به یقین سخت تر از شام نبود
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردم

تا در آن بزم،عدو اسم کنیزی آورد
گریه ها بر غم ذریه ی زهرا کردم
******
شائق

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران