• چهارشنبه 5 دی 03

 محمود اسدی

(چهارپاره)پاره های پیراهن/باقر علم حق تعالایم

1063

باقر علم حق تعالایم
پنجمین حجت خدا هستم
یادگار امام سجادم
لاله ی باغ کربلا هستم

بس که قدرم رفیع می باشد
آمده از نبی سلام به من
حرمتم را کسی نمی داند
کینه توزی کند به من دشمن

زهر دادند اگر به من غم نیست
قاتلم خاطرات عاشوراست
آنچه دیدم ز زهر بدتر بود
وه چه غم ها که در دلم برپاست

آنچه دیدم به چار سالگی ام
تا ابد من نمی برم از یاد
همره عمه روی تل رفتم
دیدم از اسب جد من افتاد

دیدم از تل یکی جلو آمد
گره انداخت بین گیسویش
جد ما زنده بود در گودال
با لگد زد یکی به پهلویش

چه بگویم زبان نمی چرخد
یکنفر می برید حنجر را
دیگری می دوید و می خندید
بین دستش گرفته یک سر را

مثل عمه به خاک افتادم
هر دو دیده ز خون دل تر شد
وای من ده سوار آمده بود....
به روی پیکری که بی سر شد

بین گودال صحنه ای رخ داد
که به شدت به خویش لرزیدم
روی هر نعل تازه و میخش
تکه های لباس را دیدم

آه از آن لحظه ای که وقت غروب
تا شد آزاد آب در آنروز
شیر در سینه،شیرخواره نبود
دیدم اشک رباب در آنروز

آب آزاد شد ولی صد حیف
اهل بیت نبی اسیر شدند
بعد عباس نامسلمانان
بهر اطفال خسته شیر شدند

بعد گودال،مردم شامی
تن ما را مدام لرزاندند
وای بر من که عمه هایم را
بین بازار و کوچه چرخاندند
******
شائق

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران