• یکشنبه 4 آذر 03

 اصغر چرمی

زمزمه و زمينه شهادت امام باقر عليه السلام -(اگه عمريه گريه كردم اگه عمريه بى شكيبم بدونيد كه بودم شب و روز عزادار جد غريبم)

686
1

اگه عمريه گريه كردم

اگه عمريه بى شكيبم

بدونيد كه بودم شب و روز

عزادار جد غريبم


واى ، بميرم واسه ، شاه بى سپاه

تنش رو كشوندن ، تو قتلگاه

ديدم كشتن جدم رو بي گناه


واى امون از غريبى (٣)


پس از عمري محنت كشيدن

شدم راحت از اين زمونه

مگه مى ره از ياد من كه

زدن عمه مو بى بهونه


واى ، ديدم يه لشگر  ، مرد بى حيا

با شعله هاى ، آتيش اومدن

كشوندن ما رو ، تو بيابون و 

تا كوفه و شا م بلا زدن


واى امون از غريبى (٣)


 جلو چشمام مياد شب و روز

همش صحنه ى قتل و غارت

مگه يادم مى ره چجورى

تنم كردن رخت اسارت


واى ، يه عمره دارم مى گم چجورى

ما رو بردن از ، ميون بازار

جاى  خارجى توى شهر شام

ما رو چرخوندن ، ميون انظار


واى امون از غريبى (٣)


  • جمعه
  • 18
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 0:50
  • نوشته شده توسط
  • شاهد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران