شعر شهادت حضرت امام محمّد باقر(ع)
در بسترِ گریه ها زمین گیر شده
راوی حدیثِ غل و زنجیر شده
این مصحفِ روضه یادگاری از اوست
با دیده ی خون گرفته تحریر شده
او ایده و ابتکارِ اشک و روضه ست
هیئت ز تلاشِ اوست تکثیر شده
صد روضه ی مکشوف به خاطر دارد
اکنون که ز غم های جهان سیر شده
نوشیده چهل زهر هلاهل تا شام
از کودکی اش به کربلا پیر شده
او دیده چگونه جد عطان آن روز
بی تاب ز سنگ و نیزه و تیر شده
او دیده شلوغ است حریم گودال
ذبحی که شهید تیغ و شمشیر شده
او دیده پدر به منزل کوفه و شام
بیمار تب و طعنه و تکفیر شده
او شاهد خطبه خوانی زینب بود
آن جا که قیامِ خطبه تقدیر شده
می دید که مجلس یزیدی آن شب
با حرف و کلامِ عمه تسخیر شده
اما دل عالمی بسوزد وقتی
می دید لب و خون سرازیر شده
این ها همه یک طرف ولی این لحظه
در خاطرِ او خرابه تصویر شده
- جمعه
- 18
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 2:20
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه