• سه شنبه 4 دی 03

 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت مسلم (ع) -(وای، این روزا خیلی بی شکیبم )

654
1

بند ۱

وای، این روزا خیلی بی شکیبم 
تو شهر بی کسی غریبم یاری ندارم

وای، به یاد تو سالار زینب
 غریبونه توی دل شب بارون می بارم

به زیر لب میخونم عشق زهرا 
به پا شده میونه کوفه غوغا 
چه نقشه هایی که واسه تو دارن
پاتو یه وقت نزاری آقا این جا  

غریب مادر . غریب مادر
غریب مادر . غریب مادر


بند ۲

وای بغضی که جا داره تو حلقوم 
حتی به دست گریه آروم نمیشه اصلا 

وای انگار واسه مهمون نوازی 
رونق گرفته نیزه سازی مسافر من

این کوفه شهر اشباح الرجاله
دل رحمی از این جماعت محاله
بد جوری دلشوره دارم برای 
گوشواره های دختره سه ساله 

غریب مادر


بند ۳

وای یک وقت نیاری شیرخواره
شهر کوفه حرمله داره باغبونه یاس

وای دیدم که تیر پر بلای 
سه شعبه میسازن برای چشمای عباس

محیا میشن واسه قتل و غارت 
بویی نبردن یه کم از محبت
طاقت ندارم ببینم که میشه 
نصیب اهل بیته تو اسارت

غریب مادر

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 664.99 KB
تعداد بازپخش 45
تاریخ بارگذاری شنبه 19 مرداد 1398 02:36

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران