کاش کمی صرف خدا می شدم
از همه جز خدا، جدا می شدم
کاش که با نعره ی "قوموا الیه"
علیه نفس خویش پا می شدم
کاش خلاصی ز خودم داشتم
شبیه مخلصین سوا می شدم
کاش نبودم گرهی بر گره
به مومنین گره گشا می شدم
کاش به مصداق "فاماالیتیم"
در دل یک یتیم جا می شدم
کاش به درد دل یک دردمند
به سهم خود کمی دوا می شدم
کاش در این هیئت دنیا، فقط
گریه کن آل عبا می شدم
کاش که می شد بروم مشهد و
زائر حضرت رضا می شدم
بعد به یک روضه ی "یابن الشبیب"
مسافر کرببلا می شدم
تشنه لب کرببلا یا حسین
ذبیح دست اشقیا یاحسین
عرش فتاده از فرس صبر کن
شاه فتاده از نفس صبر کن
به پیکرت دوباره جان می رسد
خواهر تو دوان دوان می رسد
شمر ز تو خواسته سر، وای وای
زیر و روی ات کرده دگر، وای وای
نیزه ی او نشسته در گردنت
چه بد، سرت بریده شد از تنت
- شنبه
- 19
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه