غزل ۱
یا اسمع السامعین*یا ابصر الناظرین*یا اسرع الحاسبین*یا ارحم الراحمینیا حافظ کل غریب*یا مونس کل وحید*یا ناصر کل مظلوم*یا حافظ کل مسافر*یارب البیت الحرام*یا رب الشهر الحرام*یا رب البلد الحرام *یا رب الرکن و المقام*یا رب المشعر الحرام*یا رب المسجد الحرام
یاصاحب الزمان (عج)
خوش بحال عاشقی که با تو مَحرَم می شود
روزیِ چشمانِ او فیضی دمادم می شود
عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه
چشمهایش چشمة جوشانِ زمزم میشود
پلکهایت باز کن درهایِ رحمت را مبند
بی نگاهِ تو دل ِ ما خانة غم میشود
در سر و رویم شده پیدا کمی مویِ سپید
فرصت دیدار دارد گوئیا کم میشود
دلبرِ احرام بسته،لیلی ِ خیمه نشین
چون خمِ مویِ تو قامت هایمان خم میشود
این پیامِ ملت ما بود بر آل سعود
پاسخِ ما بر شما سیلیِ محکم می شود
تاقیامت مثلِ آن پیراهن غارت شده
حولة خونینِ این حُجاج پرچم می شود
بر مشامم میرسد هر لحظة بویِ کربلا
مادری آمادة ماهِ مُحرم می شود
مجلسِ روضه بهشت ماست بر زهرا قسم
زندگی بی گریه مانند جهنم می شود
سفره دارِ گریه بر ارباب شخصِ فاطمه است
مادرت صاحب عزایِ ذبحِ اعظم می شود
تاسحر مسلم میانِ کوچه ها آواره بود
اینچنین غربت گریبان گیر آدم می شود
زیر لب میگفت : جان مادرت کوفه میا
روزیِ زینب در اینجا درد وماتم می شود
دخترِ زهرا که جایش کوچه و بازار نیست
دارد اسباب پذیرایی فراهم می شود
ماجرایِ کوچه اینجا بر سرم تکرار شد
گیر کردن زیرِ پا سهم شما هم می شود
گوشة گودال،جایِ تنگ،زیرِ دست وپا
دنده ها اینگونه شکلش نا منظم می شود
- یکشنبه
- 20
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه