• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

متن شعر غزل حضرت یا صاحب الزمان عج الله -(این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام)

1498

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام
 
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام 

هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام

به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام

درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام

خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام

همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام

به تو و گریه هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام

چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران