اي كاش ميشد نامه بنويسم دوباره
فكر توام تنها در اين دارالاماره
اي كاش ميشد نامه بنويسم كه برگرد
كوفه ندارد آسمان اش يك ستاره
طرز مسلماني در اينجا فرق دارد
در كشتن مهمان خود كرد استخاره
دست خليفه تا كه دادم نامه ها را
چون دومي او نامه ها را كرد پاره
ديروز در كوفه خودم ديدم كه مردي
بر دخترش ميداد قول گوشواره
ديدم كه ميسازد كسي تير سه شعبه
-ناگاه افتادم به ياد شيرخواره
سربسته ميگويم نياور خواهرت را
اين روضه را بگذار باشد با اشاره
قبل از تو دندان مرا اينها شكستند
جز اقتدا عاشق ندارد راه چاره
- یکشنبه
- 20
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 16:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه