قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست
مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست
بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست
مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست
بنویسم "دو بیتی" که دل آباد شود
بعد از آن محرم این پنجره فولاد شود
در دو بیتی بنویسید دلم تنگ شده ست
و کمیت غزلم در حرمت لنگ شده ست
بیت در بیت غزل پاره ای از سنگ شده ست
باز بین غزل و قافیه ها جنگ شده ست
در حریمت همه ی قافیه ها پر بارند
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
در حریمت همه قافیه ها هوهو شد
عالمی مست تماشای خم ابرو شد
کار من درهم آن تاب و تب گیسو شد
حرمت با مژه های غزلم جارو شد
گرد و خاک حرمت سرمه چشمانم باد
به فدای سرو جانت همه ی جانم باد
شاعر:محمدجوادخراشادیزاده
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:58
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه