• دوشنبه 3 دی 03


زبانحال حضرت مسلم علیه السلام -(گشته‌ام از غم هجران گلی، خار امشب )

470

گشته‌ام از غم هجران گلی، خار امشب 
که به دل مانده از او حسرت دیدار امشب 
بود امید که چشمم به رخ دوست فتد 
ولی از هجر رخش گشته گهربار امشب 
خاک پای شه کونین نشد چون که سرم 
گه به زانونهمش گاه به دیوار امشب 
بود سرگشته دلم همچو صبا گر امروز 
کشدش عشق سوی کوچه و بازار امشب 
سر یارم به سلامت که به دل نیست غمی 
گر گرفتار شدم در کف اغیار امشب 
غربت و بی کسی و کینه‌ی خصم و غم دوست 
زده بر خرمن جان آتشم این چار امشب 
می‌زنم دم ز حسین کاوست بهین مظهر حق 
گر چو منصور کشندم به سر دار امشب 
ای صبا گو به حسینم که شد ای گنج وفا 
خون‌دل مسلمت از خصم جفاکار امشب 
بیم جان باختنم نیست ولی هست به دل 
غم یاران عزیز توام ای یار امشب 
می‌کنم گرچه سر و جان به فدایت فردا 
لیک دارم به رهت دیده‌ی بیدار امشب 
دل من پیش تو و خود ز جفا سر گردان 
چون سپهر است مرا ثابت و سیار امشب 
غم اطفال تو از خاطرم ای مونس جان 
برده یاد غم اطفال من زار امشب 
محنت قاسم و عباس و علی‌اکبر تو 
به غم و غصه مرا کرده گرفتار امشب 
چه کنم گر نکنم از ستم ابن زیاد 
گریه بر بیکسی عترت اطهار امشب 
ز غم ابن عم شاه شهیدان «رنجی» 
چه کنم با که کنم درد دل اظهار امشب 

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران