• سه شنبه 18 اردیبهشت 03


در مدح و مناقب حضرت علی و اشاره بمعراج خاتم انبیا -(اگر که حق دَهَدم عمر نوح را یکسر )

430

اگر که حق دَهَدم عمر نوح را یکسر 
تمام عمر کنم مدح خواجه قنبر 
حدیث لیلی و مجنون مرا چکار آید 
ثنای حیدر کرار میکنم از بر 
اگر سعادت جاوید شاملم گردد 
بیمن مدح علی پا نهم به هفت اختر 
کجا رود بسقر هر که را بدل باشد 
بقدر ذره یی از مهر ساقی کوثر 
نمی رود بجان هر که را بدل نبود 
ولای خواجه کونین فاتح خیبر 
شه سریر ولایت مروج اسلام 
علی عالی اعلا خدیو دین پرور 
نگویمش چو نصیری خدای بی همتا 
ز بیم آنکه نگردم در اینزمان کافر 
بحق حق که بحق شیر حق بود ملحق 
بگو بمنکر او بنگر و بکن باور 
هنوز مادر گیتی نزاد فرزندی 
که همچو او بشود فخر دودمان پدر 
بروز رزم که صمصام او شود عریان 
لباس مرک بپوشد به پیکر لشگر 
شهیکه تیغ کجش کرد پشت دینراراست 
خمید قامت دشمن ز بیم آن سرور 
ز خوان مکرمتش بهره ور همه عالم 
بشکر نعمت او وحش و طیر و جن و بشر 
زمین کعبه ز یمن قدوم آن مولا 
شده است قبله حاجات از شرافت و فر 
نوشته با قلم صنع بر در رضوان 
نبی مدینه علم و علیست او را در 
شبی که ختم رسل کرد عزم عرش از فرش 
که از صفای جمالش فلک شود زیور 
رسید در فلک چهارم آن خجسته خصال 
عیان قطار بعیر آمدش بمد نظر 
به جبرئیل امین گفت احمد مختار 
که ای مرا تو بدینراه مونس و یاور 
تأملی بنما تا که این قطار بعیر 
ز پیش ما بنمایند این زمانه گذر 
جواب ختم رسل گفت حضرت جبریل 
که ای یگانه حبیب خدای جن و بشر 
خلاص می نشوند آخر این قطار بعیر 
اگر که صبر کنی تا بعرصه ی محشر 
نبی امی مکی سپس چنین فرمود 
ز بارشان شده ای تا به اینزمان مخبر 
ز راه صدق و صفا گفت جبرئیل امین 
که تا بحال بمن کس نداده است خبر 
بگفت ختم رسل در جواب جبرائیل 
که هست مدح و ثنای ولی حق حیدر 
بعوج مدح و ثنایش کجا تو ره یابی 
اگر ز صبح ازل تا ابد زنی شهپر 
اگر نبود وجود علی عمرانی 
نه عرش بود و نه فرش و نه کشتی و لنگر 
پناه کون و مکان حامی کلام الله 
معین دین مبین یار کهتر و مهتر 
نجات یافت دو سرور به دوستی علی 
یکی ز قلزم طوفان یکی دگر ز آذر 
خلاص می نشدی یوسف از چه کنعان 
اگر نبود معینش وصی پیغمبر 
شدند پیرو فرمان مرتضی از جان 
شعیب و یوشع و شعیا و خضر و اسکندر 
علی به یونس غمدیده دافع غم شد 
علی بجمله رسولان حق شدی یاور 
علی به اهل سماوات سید و مولا 
علی بخلق جهانست سرور و رهبر 
علیست حامی شرع محمد محمود 
علیست هادی احکام و شاه دین پرور 
علیست آنکه بکف داشت از فتحنا تیغ 
علیست آنکه ز طاها بسربدش افسر 
علیست آنکه نپیچید سر ز فرمانش 
نه آب و آتش سوزان نه خاک و نه صرصر 
علیست آنکه بدرگاه رفعتش خورشید 
برای کسب ضیا سر نهاده بر عقبر 
علیست آنکه بمنبر دم از سلونی زد 
کجا رواست چنین دعوی از کس دیگر 
علیست آنکه بایمای او کند مأوا 
پسر ز پشت پدر در مشیمه ی مادر 
علیست آنکه بدستش امور هستی را 
بصبح روز ازل داده خالق اکبر 
علیست آنکه نبی بی وضو نبردش نام 
مرا چه حد که بگویم ثنای آنسرور 
علیست آنکه در اوصافش آورد ضامن 
ز بحر طبع گهر زا همی درو گوهر 

  • پنج شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران