تو زمزمی اما قدحی از تو نخوردند
از چشمه فیاض دلت بهره نبردند
ای سایه تو با تو شبیه دو غریبه
در کوچه شب روح تو را سخت فسردند
اینجا نه کسی منتظر آمدنت بود
نه ملک و زراعی به تو سردار سپردند
سجاده شادی شدی و مردم بی دین
یک مرتبه تسبیح غمت را نشمردند
منهاج هدایت شدی اما به خود ماه
از نور تو این شب زدگان سود نبردند
این سنگدلان پشت سرت کوچه به کوچه
صد پای به روی نم اشک تو فشردند
گفتند تو باید که بمیری و نبینی
سیمای امامی که برایش همه مردند
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه