از روی ڌوالجناح به مجنون نگاه کرد
سرگشته را به نیم نظر سر به راه کرد
در چرخش نسیم نگاه بهاری اش
قلب کویر را پر برگ و گیاه کرد
وقتی دو بال شوق به یک مرغ خسته داد
او را روانه افق دلبخواه کرد
فرقی نمیکند که مسلمانی یا مجوس
مرد است آنکه یاری هر بی پناه کرد
یکـ لشگر به اسم مسلمان و مرد، را
نصرانی مجاهدمان روسیاه کرد
زخمی که گوشه خم ابروی او نشست
سیمای آسمانی او را چه ماه کرد
ام وهب ستاره امید خویش را
تقدیم کهکشان فروزان شاه کرد
با آن سر بریده به میدان که پا گڌاشت
رندانه عمر چند نفر را سیاه کرد
برگشت سمت خیمه به آقا سلام داد
عرض ادب به امر امیر سپاه کرد
* * * *
تا دید بی وهب شده از روی ڌوالجناح
آرام یک نگاه ، سوی قتله گاه کرد...
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه