• جمعه 2 آذر 03


متن شعر عبدالله بن حسن (ع) -(دست خود را برد تا کاری کند)

621

دست خود را برد تا کاری کند
خواست چون سقا علمداری کند

از میان دست و پای اسب ها
میرود ارباب را یاری کند

دید شمشیری نشسته در کمین
رفت تا اعلام بیزاری کند

بالهای کوچکش را باز کرد
از عمو قدری هواداری کند

زیر تیغ ظلم ، پرهایش شکست
تا به راه عشق ، ایثاری کند

سینه سرخ عمو را خون گرفت
مقتلش را خواست گل کاری کند

سر به تن دیگر ندارد حیف شد
چون عمو میخواست سرداری کند

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران