در کوچه های کوفه شدم دربِدر حسین
طعنه شنیده ام به سرِ هر گذر حسین
.
اینجا کسی پناه به مسلم نمی دهد
آواره ام به کوفه زِ شب تا سحر حسین
.
دنیا غریب مثلِ سَفیرت ندیده است
غربت نصیبِ من شده در این سفر حسین
.
سرگرمِ نیزه ساختنِ حرفه ای شدند
جز این نداشتند گمانم هنر حسین
.
اینجا میا که ساقیِ تو می خورد زمین
در علقمه شَوی تو شِکسته کمر حسین
.
دلشوره ام برای تو و دخترانِ توست
گر چه شَود حمیده ی من بی پدر حسین
.
پیراهنِ اضافه اگر داشتی بیار!
زیور دگر برای رقیّه نخر حسین!
.
روی قَناره پیکرم و روی بام سَر
دادم سَلام بر تو به چَشمانِ تر حسین
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه