رضا جان گر ببندی در برویم
دگر راز دلم با که بگویم
فقط تو این دلم را می کنی باز
ببین بهر گدائی آمدم باز
تو می دانی غریب و بی پناهم
نشسته منتظر بهر نگاهم
شاعر:رسایی
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 6:3
- نوشته شده توسط
- علی
رضا جان گر ببندی در برویم
دگر راز دلم با که بگویم
فقط تو این دلم را می کنی باز
ببین بهر گدائی آمدم باز
تو می دانی غریب و بی پناهم
نشسته منتظر بهر نگاهم
شاعر:رسایی
ارسال دیدگاه