بند اول
صدا مناجات،از خیمه میاد
شبِ جدایی و شبِ،آخره امشب
نشسته غصه،تو سینه ها که
دل بیقرار و مضطره،حضرت زینب
شام مصیبت و غمه
شبْ شبه حزن و ماتمه
عزای شاهه عالمه
آه و واویلا۲
میباره چشم آسمون
که میزنه آتیش به جون
ناله ی مادری جوون
آه و واویلا۲
برنمیداره زینب از
برادرش نگاهش و
فردا میبینه از رو تل
گودال قتلگاهش و
آه و واویلتا حسین،آه و واویلتا حسین
بند دوم
میبینه فردا،غریب و تنها
برادر و که افتاده،میون گودال
میبینه خنجر،میاد رو حنجر
سر و میبُرن از قفا،و میره از حال
میبینه روی نیزه ها
سری رو از بدن جدا
بدن رو زیر دست و پا
آه و واویلا۲
میبینه غصب و غارت و
به این بدن جسارت و
اوج غم و مصیبت و
آه و واویلا۲
هجوم میاره لشکری
آتیش میگیره خیمه ها
نصیب دخترا میشه
سیلی و مشت بی هوا
آه و واویلتا حسین،آه و واویلتا حسین
۱۳۹۸/۵/۲۲
- یکشنبه
- 27
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه