نیستم حافظِ فرزانه براتم بدهند
یا که در نیمه شبی شاخه نباتم بدهند
در مَثل کرکس شوریده و بشکسته پرم
که ز پس مانده ی طاووس حیاتم بدهند
عمری از من سپری شد نشدم شاد ولی
لقب شادروان بعدِ وفاتم بدهند
گام در جاده ی عشاق گذارم همه عمر
در ره عشق امید است ثباتم بدهند
خاک عالم به سرم باد اگر خلق خدا
با زر و زور فقط نیک صفاتم بدهند
اوج فقرم به همه ثروت عالم ندهم
تا که انگشتری از بهر زکاتم بدهند
حسنم سائل درگاه حسینم بوَد این
آرزویم که ز حْسنش حسناتم بدهند
عشق اولاد علی طاعت حیِ ازلی
زین دوتا نور جلی جلوه به زاتم بدهند
- دوشنبه
- 28
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 15:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسنعلی بالایی
ارسال دیدگاه