میون گودال تموم دنیام...
ببین غریبه شبیه بابام
خدا می دونه تو این زمونه
کسی رو غیر از عمو نمی خوام
یا بُنیّ یا عزیزالزّهرا
این صدای مادرش زهراست
من میرم که جون بدم تو گودال
تا نگن غریبه و تنهاست
من میرم تو هوای غمش پر بگیرم
مثل قاسم تو آغوش گرمش بمیرم
ای عمو ۳ جان
زمین که خوردی تا رفتی از حال
انگار بابام و دیدم تو گودال
با سر دویدم به سمت مقتل
تا واسه ی تو بِدم پر و بال
پاشو از رو خاک گرم صحرا
جان من نکش تو از دل آه
زخمای تنت عمیقه خیلی
واسه تو بمیره عبدالله
از کنارت به آغوش بابا پریدم...
شادم از اینکه به آرزوهام رسیدم
ای عمو ۳ جان
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه