می رَوی از حرم حاصل من
می بَری همره خود دل من
می رَوی از پیشم اینگونه خرامان
از دلم داری خبر یا نه علی جان؟
ای وای... با دو چشمانت ببین این چشم تر را
ای وای... می کُشی این پیرمرد خون جگر را
ای وای... می بَری قلب پدر را
آه و واویلا ماه لیلا
تا صدایت ز میدان شنیدم
پیکرت را ندیده ، خمیدم
تو علیِ اکبر من هستی؟ هیهات
گوییا جسم شریفت گشته خیرات
ای وای... در پی ات یک دشت و صحرا گریه کردم!
ای وای... مثل عمه مثل لیلا گریه کردم
ای وای... پیکرت را گریه کردم!
آه و واویلا ماه لیلا
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه