• پنج شنبه 6 دی 03

 امیر عباسی

شعر درباره تنور خولی -(غرق سوز و آه و ناله آسمان و هم زمین بود)

920

غرق سوز و آه و ناله آسمان و هم زمین بود
در تنور خولیِ دون،رأس پاکِ شاهِ دین بود
دل زِ غم گیرد بهانه
ای امان از این زمانه
آه و واویلا، واویلا

با دل مجروح یاران نغمهٔ غربت اجین شد
مطبخ خولی در آن شب رَشکِ فردوس برین شد
این سرِ محبوبِ دلهاست
این سرِ فرزند زهراست
آه و واویلا، واویلا

چونکه دید آن عصمت الله در تنور آن نور عینش
از ریاضِ جنّت آمد بهر دیدار حسینش
برلبش از غم نوا بود – ذکر او واغربتا بود
آه و واویلا، واویلا

همچو جدّ و همچو بابَت، مادرت شد دلشکسته
بر سرت از چه عزیزم خاک و خاکستر نشسته
بر غمت ای گُل اسیرم
من برای تو بمیرم
آه و واویلا، واویلا

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 9:49
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران