دور و برم شلوغ بود اما
یهو شدم غریب و تنها
غم غریبی علی رو چشیدم آقا
دیگه ندارم آشنایی
خونه دلم از بی وفایی
نمی دونی چه طعنه هایی شنیدم آقا
همش ، کینه و نفاقه
دلم ، اسیر فراقه
اگه ، تو بیایی اینجا
سهم زینب داغ روی داغه
حسین ، میا به کوفه
همه دیدن پریشون هستم
غریب و زار و گریون هستم
اشک خجالت از رباب و رقیه دارم
دستامو با طناب می بندن
دارن به اشک من می خندن
کلام آخرم حسینه بالای دارم
غَمَم، علیْ اصغرِ تو
سرم ، فدای سرِتو
اگه ، تو بیایی اینجا
میشه آواره دخترِ تو
حسین، میا به کوفه
اگه سرمنو بریدن
تنمو روی خاک کشیدن
نخوری غصه مو یه لحظه عزیز زهرا
ندیدی اینجا بچه هاشون
سنگم زدن تو کوچه هاشون
اگه میای زَنا رو همرات نیاری آقا
شدم ، شرمندتون آقا
دیدم ، روضه ها رو یکجا
اگه، تو بیایی اینجا
اکبرت میشه ارباً اربا
حسین ، میا به کوفه
- پنج شنبه
- 31
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه