آمده زائر رسول الله
از کنار قبور آل الله
زائرمکه است وبیت الله
شده لبریز عشق با حسنات
برگل روی زائرش صلوات
آمده از کنار بیت خدا
داشته او همیشه حال دعا
خوردهاز آب زمزم، آب بقا
اوگرفته ز حق همه حاجات
بر گل روی زائرش صلوات
آمده از کنار پیغمبر
شده غرق ولایت حیدر
زولای علی زده ساغر
چه بگویم زبهترین کلمات
بر گل روی زائرش صلوات
اوزیارت نموده بیت خدا
دگر از رنج و غصه گشته رها
دگر از او خدا بگشته رضا
دیده از آل احمدی جلوات
برگل روی زائرش صلوات
قدر او گشته در مدینه رفیع
در کنار قبور و خاک بقیع
گشته اند براو ائمه شفیع
لطف آنها به دین بداده حیات
بر گل روی زائرش صلوات
دگر از بند غم شده آزاد
دیده قبر مطهر سجاد
در کنار بقیع زده فریاد
از نبی و حسن گرفته برات
بر گل روی زائرش صلوات
دیده قبر امام صادق را
قبر باقر شمس حقایق را
مجتبی آن امام لایق را
همه باشند به شیعه باب نجات
به گل روی زائرش صلوات
یک طرف دیده قبر پیغمبر
که بگشته مدینه رازیور
یک طرف بی چراغ و بی اختر
چه بگویم از این همه ظلمات
به گل روی زائرش صلوات
در مدینه بدیده غربت را
دشمن دین شکسته حرمت را
خاکی از کینه دیده تربت را
سوخت،آتش گرفت دردفعات
به گل روی زائرش صلوات
گشت اما ندید قبر زهرا را
نکرد زیارت ،دخت طاها را
در دلش نهاده کوه غم ها را
یاد آن دختر فرشته صفات
به گل روی زائرش صلوات
یاد غمهای دخت پیغمبر
یاد اشک و غریبی حیدر
گریهها کردوریخت اشک بصر
یاد آن دختر نبی مرآت
به گل روی زائرش صلوات
آمد و دل مدینه جا مانده
بر لب زائرش نوا مانده
یادآن اشک وگریه ها مانده
سوخت قلبش ازآن همه نغمات
بر گل روی زائرش صلوات
- شنبه
- 2
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:28
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه