بوی سیبه که میپیچه
تو فضای هیئتامون
گره میخوره این اشکا
به چش سینه زنامون
این روزا دلم اسیره
به غم دوتا برادر
کی دیده آخه تاحالا
آقا یه دل و دو دلبر
تو سینه قلبم ، مگه پابنده
غم دوری از ، تو یه لبخنده
خنده ی تلخی ، که خود گریست
منم آقا اون ، گدا یادت هست
سر رو رو پرچمت میذارم
مثل ابر بهار میبارم
بگم به چه زبونی ارباب
رو سیام اما دوست دارم
اربابم بین اون زائرها
جمعه ها که میشه یادم کن
با گوشه چشمت آقاجونم
من رو هم تا ابد آدم کن
اربابم تو رو دوست دارم
۲
آقا چی میشه بذاری
یه نشونه رو گداهات
گم نشن میون مردم
آقا جون غلام سیاهات
یه نشونه داشته باشم
که بگم عبد حسینم
راستشو بخوای آقا من
خاک بین الحرمینم
نذا قاطی شم ، با اونایی که
ذره ذره از ، چشت افتادن
چقد دوست دارم ، بخری من رو
با اونایی که ، واست جون دادن
اربابم من بدم اما باز
امیدم اینه آقا یک شب
دعوت شم یه غروب جمعه
با وساطته بی بی زینب
میدونم فاصله افتاده
بینمون با گناهام ارباب
اما تو مهربونی آقا
پس بیا و گداتو دریاب
اربابم تو رو دوست دارم
۳
یادمه اربعین آقا
روبه گنبدت نشستم
گفتم آقا تو میدونی
خیلی از زندگی خستم
گفتم هیشکی رو ندارم
بی کسم تو گفتی هستم
یادته بلند شد آقا
سمت پرچم تو دستم
دست خالیمو ، نشونت دادم
نرون آقا جون ، منو اینجوری
هنوزم هستم ، پای تصمیمم
نذا قسمتم ، باشه این دوری
یه آدم وقتی خلقش تنگه
سراغ مادرو میگیره
مادرم مادر اربابه
ای مادر خیلی کارم گیره
ای مادر تو رو به اون معجر
به اون انگشت بی انگشتر
ای مادر جون اون آقایی
که افتاد روی صحرا بی سر
گره از کار ماهم واکن
مارو هم نوکر آقا کن
ماروهم نوکر آقا کن
مارو هم نوکر آقا کن
- شنبه
- 2
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 12:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
خادم زینب
ارسال دیدگاه