• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم نعمتی

شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها محرم 98 -(بابائی آخه کجایی – میکشه منو جدائی)

924

بابائی آخه کجایی  –  میکشه منو جدائی

گریه هام دست خودم نیست

خواب دیدم  رو نیزه هایی  –  نزدیکه یه ماهه که رفتی سفر

نداری ز حال دخترت خبر

راستی روسریم ببین پاره شده

اومدی برام یه روسری بخر

شده جای من خرابه -وعده ی ما وقت خوابه

نمی خوای بیای عیادت -دیدن یتیم ثوابه

می دونستی؟چند شبه تب میکنم

با دل شکسته لب لب میکنم

به دلم افتاده که امشب میای

سر و وضعم و مرتب میکنم

عمه زده به موهام- میاد امشب دیگه بابام

پاک بکن با تای م(عج)ر-یه کمی خون رو لبهام

دختری که سوخته زیبا نمیشه

زانوی شکسته که تا نمیشه

پایی که هزار تا آبله داره  – برای دختر تو پا نمیشه

شده فرصتی فراهم -بشینیم روبروی هم

هر دو تائیمون یتیمیم- گریه میکنیم براهم

چرا انقدر عوض شدی بابا

مثل من موندی به زیر دست و پا؟

پاشو تا بریم به دخترا بگم –  من بابا دارم ببینید بچه ها

بابا اون شب که نبودی- منو پیدا کرد یهودی

موهام و کشید داد زد- شده سر تا پام کبودی

چشمت و دور دید و بازوم و شکست

فاطمه بودم و پهلوم و شکست

جای انگشتر اون رو چشمامه

یه جوری زد طاق ابروم و شکست

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 810.65 KB
تعداد بازپخش 75
تاریخ بارگذاری شنبه 2 شهریور 1398 04:39
عنوان : به این سبک اجرا شود

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران