بند ۱
کنجِ ویرونَمو دل.... بیقرارم
مث ابر بهار.... واسَت میبارم
بابای مهربون پاشو بیا تا
رو زانوت سر بزارم
ای بابای غریبم
غمت شده نصیبم
روحی لـَکَ الفِدا... یا
شمسِ شَیبُ الخضیبم
( السلام عَلیک یا اَبَــتاه )۳بار
بند ۲
اومده سرزده واسم یه مهمون
چشاش پرخونه و موهاش،پریشون
واسه آغوش هم ... دل، بی قرار و
چشامون غرقِ بارون
دارم می سوزم از تب
به جونِ عمه زینب
کم آوردم بابا جون
باهات میام من امشب
( السلام عَلیک یا اَبَــتاه )۳بار
بند ۳
یه لحظه بعدِت آرامش ندیدم
چه زجرایی که از زجر میکشیدم
کتک زد بی هوا تویِ سرمو
یهو از جا پریدم
رفته تاب و توونم
شکسته استخونم
ببین پیشت به سختی
پاهامو می کشونم
( السلام عَلیک یا اَبَــتاه )۳بار
- شنبه
- 2
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 13:44
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
منصوره محمدی مزینان
ارسال دیدگاه