عرفه هست و دل،گشته غرق نوا
پَر زد از عاشقی،طرفِ نینوا
یا حسین یا حسین...
عرفه هست و جان،بی قرارِ حسین
زنده چون گل شود،در بهارِ حسین
یا حسین یا حسین...
حِس شود این نسیم،از دلِ آگهی
عرفه میرسد،عطر ثارُالّهی
یا حسین یا حسین...
عالَمی میشود مَحوِ بوی ولا
میرود قافله،به سوی کربلا
یا حسین یا حسین...
کاروان حسین،با نوا میرود
بَهرِ معراج روح،تا خدا میرود
یا حسین یا حسین...
کربلا میشود،شور محشر به پا
رأسِ سِبطُ النَّبي،از تنِ او جدا
یا حسین یا حسین...
بر حسین ظلم و کین،بی بهانه شود
سَهم اطفال او،تازیانه شود
یا حسین یا حسین...
- یکشنبه
- 3
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:8
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه