مسلم سفیر پور زهرا
گشته اسیر دست اعدا
آمد به کوفه،سفیر مولی
گشته اسیر،ظلم و ستم ها
میا به کوفه،مولی حسین جان۲
مسلم شده تنهای تنها
گشته اسیر کوه غم ها
روز اهل کوفه،با پور زهرا
شب گشته مسلم،تنهای تنها
میا به کوفه،مولی حسین جان۲
کوفه میا عزیز زهرا
زینب شود اسیر غم ها
کوفی نامرد،وفا ندارد
جز ظلم و جور و،جفا ندارد
میا به کوفه،مولی حسین جان۲
گشته سفیرت جان بر لب
مهمان طوعه گشتم امشب
جز تو حسین جان،کسی ندارم
امشب به دیوار،سر می گذارم
میا به کوفه،مولی حسین جان۲
همچون علی دستم ببستند
دندانم از کینه شکستند
دیگر ندارم،من راه چاره
شد مقتل من،دارالعماره
میا به کوفه،مولی حسین جان۲
- یکشنبه
- 3
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه