الهی چشم زینب غربتت رو نبینه
بچه هامو آوردم هستی من همینه
حال من از غمت پریشون
لشگر من میره به میدون
کاش تو راهت بشن غرق خون ...
ای برادر جونم فدای تو
من می میرم آخر برای تو
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر روشن ضمیر
ارسال دیدگاه