حق جد مرا ادا کردند
بدن شاه را دو تا کردند
دیدم آنجا نفس نفس می زد
زنده بود و سرش جدا کردند
سر او را بریده و بردند
تن او بر زمین رها کردند
تن او را به پشت می چرخاند
آه با پیکرش چها کردند
روی دامان مادرم او را
با ته چکمه جابجا کردند
استخوانهای سینه اش با رمز
مادرش را فقط صدا کردند
اسب از بس که رفت و آمد کرد
میخ در را به خاطرم آورد
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه