چشمِ تو دنبالِ خود چشمانِ ما را میکِشد
منتِ این اشکها را لطفِ آقا میکِشد
در کجا میآیی و گیسو پریشان میکُنی
میکُشد ما را غمت تا آه زهرا میکِشد
آخرِ این روضه گردیهایِ ما خیر است خیر
عاقبت دستِ تو دستی بر سرِ ما میکِشد
تا که مجنون میشود بیمار راحت میشود
آه مجنون دارد اما درد ، لیلا میکِشد
نوکری کردیم اما کار دستِ دیگریست
بارِ ما را حضرتِ زهرا همین جا میکِشد
ما خرابش میکنیم و او درستش میکند
خوب معلوم است خانوم نازِ ما را میکِشد
ما گناه آلودهایم اما عروجِ ماست اشک
گریه کن با گریه اِی دل کار بالا میکِشد
گفت عُقبای خودت را صرف دنیایت مکن
میروی دنبال آن ، دنیا ولی پا میکِشد
خوب شد هستی وگرنه عمهات غَش میکند
روضه خوان تا نالههای وا حسینا میکِشد
- شنبه
- 9
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:20
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه