پرچم آزادگی بر دوش توست خواهرم زینب
بانگ هیهات حسین در گوش توست خواهرم زینب
امن طفلان حرم آغـوش توست خواهرم زینب
ساغـر جام ولا هم نوش توست خواهرم زینب
******
خواهرم زینـب می روم میـدان
می سپـارم جان بر سر پیمـان
می شوی تنهـا بعد من خواهـر
بی کـس و یاور با دلی حیـران
خواهرم ، بعد من ، می شوی آخر اسیر
پرچـمِ ، نهضتـم ، بر سر دوشت بگیر
راهِ مـن ، باوفـا ، با دل و جانـت پذیر
یک تنـه ، خانـه ، ظالمـان آور به زیر
خواهرم زینب یاورم زینب
ای حمیده غم پرورم زینب
پرچم آزادگی بر دوش توست خواهرم زینب
******
گر چه در سینـه ، حـاوی دردم
با رضـایـت رو ، سویـت آوردم
بـا وجـود تـو ، خـاطـر آسـوده
من که می دانم ، کشته می گردم
نینـوا ، مـی روی ، کـوفه و شـام بـلا
همـرهِ ، کودکـان ، پیشِ سرهای جـدا
هم چنـان ، مهربـان ، با یتیمـان أخـا
آن چنـان ، دشمنـان ، را نمایی برمـلا
خواهرم زینب یاورم زینب
ای حمیده غم پرورم زینب
پرچم آزادگی بر دوش توست خواهرم زینب
******
پرچم سرخ مرا ، روی دوش انداز
با زبانی آتشین ، بر یزیدان تاز
رادی و آزادگی ، پیشـه ات بنما
در دل کاخ ستم ، کار دشمن ساز
کـوفیـان ، بـا خبـر ، از یـزیـدان کن
مـردمـان ، آگـه از ، حـال یـاران کن
همـرهِ ، عـابـدیـن ، طبـل رسـوایـی
با صـدا ، پُر طنیـن ، شام ویـران کن
خواهرم زینب یاورم زینب
ای حمیده غم پرورم زینب
پرچم آزادگی بر دوش توست خواهرم زینب
******
چشم امید من و ، لشکرم هستی
دیدة از خون ترِ ، مادرم هستی
با پیـام زنـدگی ، بخشِ آزادی
آخرین تکبیر هم سنگرم هستی
زینبـم ، عـزّتـم ، در کلامـت مستتـر
آرزو ، هـایِ من ، در پیـامـت مستقـر
رادی و ، سـروری ، در نگاهت شعله ور
می شـوی ، عاقبت ، با بیانـت منتصـر
خواهرم زینب یاورم زینب
ای حمیده غم پرورم زینب
پرچم آزادگی بر دوش توست خواهرم زینب
******
- چهارشنبه
- 13
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 16:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه