پهلوان حضرت سقا مرا یاری کن،
قمر طایفه ی ما مرا یاری کن،
با همان دیده ی زخمی نظری کن عباس
شده ام بی کس و تنها مرا یاری کن،
قد علم کن،علمت گیر به دستت ساقی
بار دیگر یل دنیا مرا یاری کن،
پیرمردی پر غم با تو سخن میگوید
که فتادم دگر از پا مرا یاری کن،
شد شکسته کمرم تا که زمین خوردی تو
خیز از جای دل آرا مرا یاری کن،
سرو سامان همه خیز حرم در خطر است،
روح ایثاری و تقوا مرا یاری کن،
بی تو ناموس مرا در غل و زنجیر کشند
جان زهرا گل طاها مرا یاری کن،
غیرت الله به این حالت من ارحمنی،
شاه لب تشنه ی دریا مرا یاری کن،
طفل شش ماهه ببین نام تو را می خواند،
بنما آب محیا مرا یاری کن،
کوه احساس شده خواهشم از تو اکنون،
درمیان یم اعدا مرا یاری کن،
- پنج شنبه
- 14
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 9:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه