هرچند ساده قامت او تا نمیشد
اما حریف این کف و حورا نمیشد
تیر درون چشم خود را با تلاشش
میخواست بیرون آورد اما نمیشد
از شدت ضرب عمود از اسب افتاد
طوریکه دیگر از زمین هم پا نمیشد
سنگینی جسمش دلیل دیگری داشت
تیری دگر روی تن او جا نمیشد
شمشیرها وقتی به بالینش رسیدند
حتی شبیهش اکبر لیلا نمیشد
این دست و پای قطعه قطعه بر روی خاک
دیگر برای پیکرش اعضا نمیشد
آمد حسین او را ببوسد حیف حتی
یک جای سالم در تنش پیدا نمیشد
- پنج شنبه
- 14
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 10:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین جعفری
ارسال دیدگاه