اُفتاد علم...شرمندهام داداش
شرمندهام...كه زندهام داداش
دستم فدا سرت..چشمم فدا سرت
پاشو برو حرم...فكر منم نباش
پاشو برو جان مادرت**پاشو برو سمت خيمهها
اينجا نمون اى برادرم**دارن ميرن سمت دخترا
تو اين سينم پُر از درده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-
بنددوم
-
مشک و زدن...رفت آبروى من
نقش بر آب...شد آرزوى من
هركارى كه ميشد..كردم ولى نشد
ديدم كه حرمله..خنديد به روى من
گريه نكن پيش چشم من**اشكات منو آتيشم زده
ناله نزن اينجورى داداش**گريه نكن حال من بده
غم چشمات پيرم كرده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-
بندسوم
-
زهرا رسيد...بالا سرم حسين
شد غرق خون...پا تا سرم حسين
ميبينى حالمو..زخماى بالمو
غارت شده تنم...حتى سرم حسين
با تيغ و تير هِى منو زدن**تا اُفتادم من روى زمين
ديگه نشد تا خيمه بيام**شرمندهام من فقط همين
غم خيمه چه بى حده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-
- سه شنبه
- 15
- مهر
- 1399
- ساعت
- 22:54
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
آرمان صائمی
ارسال دیدگاه