تاول نشمرده
ناز من را که دلی افسرده دارم می خری.
روی گونه اشک دره دره دارم می خری.
دختری سر زنده بودم تا که بودی در برم.
در خیالم خاطراتی مرده دارم می خری.
معجری گلدار، از خون لخته ها در زیر آن.
خرمن یاسی، ولی پژمرده دارم می خری.
در پی مرکب دویدم روی بال خارها.
زخم های تاولی نشمرده دارم می خری.
گرچه زهرای سه ساله، هستم از سیلی پدر.
صورتی کبود و سال خورده دارم می خری.
پیکری بی جان شده از بوسه های کعب نی.
در خرابه بر اجل نسپرده دارم می خری.
- پنج شنبه
- 14
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رسول رشیدی راد
ارسال دیدگاه