با غضب دور شاه می رفتند
گرد آن بی پناه می رفتند
یوسفم مانده بود در گودال
گرگها سمت چاه می رفتند
احمد و فاطمه،علی و حسن
به سوی قتلگاه می رفتند
پیش آنها تمام خفاشان
به سوی نور ماه می رفتند
شمر و خولی به مسلخ آقا
همره یک سپاه می رفتند
قبل مرکب تمام راکبها
روی آن سینه راه می رفتند
او نفس می زد و حرامی ها
به سوی خیمه گاه می رفتند
کودکان حرم دعا کردند
گوشواره ز گوش وا کردند
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج
- پنج شنبه
- 14
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 14:35
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه