• دوشنبه 3 دی 03

 رضا رسول زاده

غزل حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابا شکست حُرمتِ من، در سه سالگی)

559

بابا شکست حُرمتِ من، در سه سالگی
از حَد گذشت غُربتِ من، در سه سالگی
.
پیریِ من برای همه آشکار شد
دیدی خَمید قامتِ من در سه سالگی؟
.
در شام، دخترت به تمسخُر گرفته شد
ای وای از خجالتِ من در سه سالگی
.
دستانِ زَجر بود بزرگ و... عَجیب نیست
تغییرِ طَرحِ صورتِ من در سه سالگی
.
گیسو که سوخت، شانه به دردی نمی خورَد
شُد شانه ی تو حسرتِ من در سه سالگی
.
تو چوب خوردی و به لبم مُشت می زدم
دارد دلیل، لُکنتِ من در سه سالگی
.
گیرم که گوشواره خَریدی، چه فایده!
شد پاره جای زینتِ من، در سه سالگی
.
این تِکّه مَعجَری که هنوز است بر سرم
باشد گواهِ عِصمتِ من در سه سالگی
.
کاخِ یزید را به سَرَش می کُنم خراب
این است اوج قُدرتِ من در سه سالگی

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران