• دوشنبه 3 دی 03

 جابر عابدی

متن شعر حضرت علی اصغر (ع) از زبان حضرت رباب(س) -(تو رفتی و بلا دیدم ولی باور نمی کردم)

1673
1

تو رفتی و بلا دیدم ولی باور نمی کردم
حرم را مبتلا دیدم ولی باور نمی کردم
به دست خاک نسپردم مگر چشمان بازت را
سرت را از قضا دیدم ولی باور نمی کردم
فقط جای تو را فهمید پشت خیمه ها، نیزه
خودم این صحنه را دیدم ولی باور نمی کردم
میان غارت خیمه تمام دلخوشی ام را
به دستی بی حیا دیدم ولی باور نمی کردم
نه قنداقه، نه گهواره، لباست را هم از سویی
میان کیسه ها دیدم ولی باور نمی کردم
چه جا خوش کرده ای مادر کنار حنجر سقا
سر از تن را جدا دیدم ولی باور نمی کردم
مرا دنبال خود منزل به منزل می بری با سر
تنت را کربلا دیدم ولی باور نمی کردم
گلوی نازک از تیر سه شعبه آب کِی خورده
خودم دیدم چرا دیدم ولی باور نمی کردم
الهی مرده بودم که تو را اینگونه سرگردان
بدون دست و پا دیدم ولی باور نمی کردم
تماشا می کنم وقتی لبت سرنیزه می نوشد
از این غم دردها دیدم ولی باور نمی کردم
15 شهریور 98

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران