شور وزمزمه شب هفتم(حضرت علی اصغر)
با اینکه بچه هستم، با اینکه شیرخوارم
میخوام برم به میدون، دیگه طاقت ندارم
بابام صداش بلنده،هل من معین میخونه
میخوام برم با جونم،براش مایه بذارم
بابا حسین مظلوم،بابا حسین مظلوم،بابا حسین مظلوم،بابا حسین مظلوم2
____________________________
مادر میگه عمو جون،رفته که آب بیاره
بگید عمو بیادش،من آب لازم ندارم
اگه خدا نکرده،چیزیش بشه عمو جون
پیش بابای خوبم،همیشه شرمسارم
باب حسین...
____________________________
حرمله منتظرباش،آماده کن سه شعبه
فدایی بابامم،برات گلو میارم
آماده ام بابا جون،منو ببر به میدون
شیش ماهه ام ولیکن،سربازجون نثارم
بابا حسین..
______________________________
خون گلوم رو بابا،بپاش به آسمونا
تاباشه پیش خدا،همیشه اعتبارم
گریه نکن بابا جون، ببین علی میخنده
برو به پشت خیمه،آماده کن مزارم
شاعر : اسماعیل تقوایی
- جمعه
- 15
- شهریور
- 1398
- ساعت
- 19:34
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه