به سیل اشک باید شست راه کاروان را
هنوز از جبهه میآرند تابوت جوانها را
کدامین کاروان آهنگ یوسف با خودش دارد
غم ابرو کمان ها مینوازد قد کمانها را
نه پیراهن به تن مانده نه بوی پیرهن مانده
امان از این چنین داغی که میبرد امانها را
به ما با چشم و ابرو گفته بودند از چنین روزی
ولی باور نمیکردیم این خط و نشانها را
به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودند
همانانی که با خود میبردند این استخوانها را
اگر دریا نمیگنجد به کوزه با چه اعجازی
میان چفیه پیچیدند جسم پهلوانها را
خبر دادند یوسفها به کنعان باز میگردند
ندانستیم با تابوت میآرند آنها را
به روی شانه لرزان مردم یک به یک رفتند
خدا از شانه مردم نگیرد این تکانها را
شاعر : میلاد عرفان پور
- جمعه
- 31
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 8:58
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه